سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

اينم اتاق من :)

مامان به قول اش عمل كرد و عكس اتاقم رو گذاشت حالا كم كم اگه وقت بيشتري داشته باشه قول مي ده وبلاگم رو كامل تر و خوشگل تر هم بكنه مرسي مامان سمايي       ...
30 آبان 1391

من ميتونم جيغ بزنم

سلنا خانم حدود سه روزي ميشه كه شروع كرده به اينكه جيغ هاي خوشگل بزنه! از اون بنفش ها نه ! از اون وحشتناك ها نه! از اون هايي كه وقتي بازي مي كنه و مي خواد حسابي ذوق كنه يك جيغ _بنفش نه _ صورتي و يا شايد ياسي خوشگل مي كشه قربونش برم هزار تا بوس هزار تا ماچ ، يك بغل بي فشار ...
30 آبان 1391

بابا حسين كه از در تو مياد اين رو من و ماماني مي خونيم

تق تق تق تق بر در زد بابا از بيرون آمد رفتم در را وا كردم شادي را پيدا كردم وقتي بابا را ديدم فوري او را بوسيدم بابا آمد نان آورد با لبخندش جان آورد بابا آمد به به به مامان خنديد قه قه قه با او روشن شد خانه او شمع و ما پروانه ...
30 آبان 1391

مامان جونم مي خواد يادش بگيره و واسم بخونه هورااااااااااااا

شاه صنم ، زیبا صنم ، بوسه زنم دست های تو ابریشم قیمت نداره ، حیف از اون موهای تو به قرآن مجید آیه آیه ، وای دلم ، هر روزو شو سویه تو آیه وگر از طعنه های مردم نترسُم ، به دنبالت می آیم مثله سایه یار گلم ، مثله سایه یار گلم ، مثله سایه يار   کدوم کوه و کمر موی تو داره یار ، کدوم مه جلوه ی روی تو داره یار همون ماهی که از قبله زنه سر ، نشون از طاق ابروی تو داره یار ستاره آسمون نقش زمینه یار ، خودم  انگشترم یارم نگین یار خداوندا نگهدار از نگینش یار ، که یارو اول و آخر همی    
30 آبان 1391

بدون عنوان

ديشب اصلا واسه ماماني و بابايي شب خوبي نب ود. به خاطر اينكه سلنا بعدظهر اصلا خب نخوابيد و دائم گنجشكي مي خوابيد و حدود نيم ساعت نشده بيدار ميشد. اين برنامه همين طوري ادامه پيدا كرد و مامان سما هم كه سردرد عجيبي گرفته بود همش منتظر بابا حسين بود كه بياد و يسلنا جون رو نگه داره تا كمي قبل خواب بتونه استارحت كنه و شار‍ژ بشه واسه شب بيداري.  اما نه مامان خوابيد و نه سلنا آروم شد .  تا ساعت دو شب بيدار بوديم سه نفري. آخرش بساط رختخواب رو جمع كرديم و اومديم تو پذيرايي شايد جات كه عوض بشه بهتر بخوابي. همين طور هم شد، اون قدر شير خوردي كه آخرش بالا اوردي و بعد از اون كمي هربال ميكسچر خوردي و دل كوچولوت آروم ش...
29 آبان 1391

خبر خبر :)

  مامانی بهم قول داده اگه دختر خوبی باشم، اگه وقت یاری کنه و بخت یاری کنه به زودی عکسام رو بزاره تو وبلاگم   ...
28 آبان 1391

ماه پيشانو كيه؟ سلنااااااااااااااااااااااااااااا

این متن آهنگ ماه پیشانو از خانم دریا دادور هست كه خیلی قشنگه و ماماني قبل از اينكه من به دنيا بيام اون رو بلد بوده و الان وقتي ميخواد نازم كنه و يا من رو بخوابونه واسم ميخونه :   گفتمش آهای ماه پیشانو،گفت جون جونم آی جون جونم   گفتمش بگو غنچه گل کو،گفتش لبونم جون جونم آی جون جونوم   گفتمش چرا ماه پیشانو نامهربونی،گفت میخوام بسوزونمت تا قدرم بدونی   گفتمش فدای غمزه گردم،دلخوشم که تورو نومزه کردم   پیش پات میشینوم دو زانو،آخ ماه پیشانو جان ماه پیشانو   گفتمش چرا ماه پیشانو جان تو بلایی،جون جونم آی جون جونم   گفت بلا نگو خرمن گیسوم هست طلایی،جون جونم آی جون جونم   گفتمش...
27 آبان 1391

من سلنام ،اما اين همه اسم واسم انتخاب شده بود :)

مامان سما كه اولش خبر نداشت تو دلش دختر داره يا پسر اما همش مي خواست بگرده واسم اسم انتخاب كنه . واسه خودش كلي اسم سرچ مي كرد و خوشگل هاش رو جدا مي كرد. قرار شد چند تا اسم رو كه بيشتر از همه دوست داره به بابا حسيني بگه تا باهم بهترين رو انتخاب كنن.  واسه همين تعجب نكين اگه تو ليست ماماني اسم پسر هم مي بينين. واي چه اسم هايي ، بابايي پرنسا رو هم خيلي دوست داشت . ماماني كلي تو ني ني سايت واسم آمار گرفت و نظر سنجي كرد . خيلي ها هم نظر دادن ولي آخرش اسم من  مثل ماه مي مونم شد. سلنااااااااااااا يعني ماه مامان و بابام اين ليست مادري من لطفا ملاحظه بفرماييد نارتا نار = انار، آتش + تا = نظیر، ...
27 آبان 1391

من ميرم به حموم

پنج شنبه كلي خونه مون شلوغ بود. زن عمو بتل اومد و ما دو نفري رفتيم حموم. منم چه دختر گل و خانم يبودم اصلا گريه نكردم. فقط وقتي مي خواست صورتم رو بشوره يك كوچولو گريه كردم. اونم به خاطر اينكه خوب چشمام كمي سوختن. اما به قول مامان بعدش خوشگلي مشگلي شدم. دست مامان خانمم درد نكنه كه يك لباس سرهمي رو نپوشيده واسم كوتاه شد و به تاريخ لباس هام در كمدم پيوست. خوب ديگه از اين به بعد تند تند اندازه لباس ها رو با قد نازنازيم چك ميكنه . بوس به خود نازم ...
27 آبان 1391

نازي خودم :)

تنت برگ گله یاس سلنا،نگاهت پر احساسه سلنا تو اون ماه قشنگی توی شبهام ،سلنام گل نازم تو رو می خوام سلنا  توی قلبم خونه داری، هزارتا عاشق دیوونه داری بهار میاد به هر جا پا میزاری، تو گل برگ تنت معجزه داری ...
23 آبان 1391